قدس آنلاین: در اواسط بلکه تا اواخر دهه ۶۰، بانوان شاعری که در جلسات شعر نسل جوان انقلاب حضور و رفت وآمد داشتند، چند نفر انگشتشمار بودند، مثل زهرا رضوی، نعیمهالمولی و پروین غلامی و سپس حشمت سیدموسوی و چند تن دیگر، اما در اوایل دهه ۷۰ بناگاه یک موج فعال از شعر بانوان، آن هم کسانی که در نخستین مراحل درخشش شعر خویش بودند، پدید آمد و کسانی همچون انسیه موسویان، زهرا بیدکی، شعله گلرخی، محبوبهبزمآرا، الهام امین، راضیه رجایی، مرضیه موفق و جمیله کراماتی، جوایز مسابقات دانشآموزی کشوری را درو میکردند.
جمیلهسادات کراماتی از شاعران خوب نسل خویش بود، کسی که شعرش هم در صورت و هم در سیرت کیفیت داشت و حاوی ارزشهای انسانی بود.
از آن زمان تاکنون بانوان شاعر خراسان در نسلهای متوالی و با چهرههای جوانتری که در کنار گروه نخست بالیدند، حضوری پررنگ در شعر این سرزمین داشتهاند.
نکته جالب در کنار حضور شعری، فعالیت این شاعران در زمینههای مدیریت جلسات شعر و کارهای مطبوعاتی است. در این قسمت هم حضور راضیه رجایی، زهرا محدثی، محبوبه بزمآرا، نرگس برهمند و جمیله کراماتی، در جلسات شعر حوزه هنری، انجمن شعر امین، کانون پرورش فکری و نشریات مشهد، پررنگ بوده است. خانم کراماتی در این میان هم فعالیتهای مطبوعاتی داشت و هم در واپسین سالهای عمر کوتاه خویش، در حوزه هنری خراسان و در برگزاری جلسات شعر نقش مهمی داشت. دریغ که بیماری سرطان به او مجال نداد بیش از این در رونق این جلسات بکوشد. از وقتی که خانم کراماتی هماهنگیها و پیگیریهای جلسههای نقد کتاب حوزه هنری را به عهده گرفت، من بار اجرایی این جلسات را بر دوش خود بسیار سبک یافتم و از آن زمان دیگر تنها دغدغهام اجرای خوب جلسه بود، دریغ که این سلسلهجلسهها به دلیل شیوع بیماری کرونا متوقف شد و اگر هم دوباره شروع شود، جای خالی این شاعر گرامی بسیار در آنها حس میشود.
جمیله کراماتی در شعر هم از بهترینهای نسل خویش در میان شاعران خراسان بود. در دهه ۸۰ به واسطه فعالیتهای مطبوعاتی قدری از شعر فاصله گرفت، ولی پیش و پس از آن همواره شعری متعادل، خوشساخت و بهرهمند از تجربههایی که در این سالها نصیب شاعران جوان شده بود، داشت.
روزها رفت و شب سرد به پایان نرسید
عاقبت خاتمه فصل زمستان نرسید
باغ و بیمهری پاییزترین حادثهها
مرهمی بهر مداوای درختان نرسید
خسته از کوچه بنبست گذشتیم افسوس
دستی از مهر از آن سوی خیابان نرسید
وی شاعری بود کلاسیکسرا، یعنی در قالبهایی مثل غزل و مثنوی کار میکرد و در غزل درخشش بیشتری داشت. شعرهایش روان، بیتکلف و بدون هنجارگریزیهای شدید است و این خصلت به واقع با روحیه آرام و بیتنش او ارتباط داشت. از نظر خلق و خوی نیز شاعری بود بسیار آرام، مهربان، خوشخلق و به دور از درگیریها و چالشهایی که گاهی در میان آدمها دیده میشود. کمتوقع، صبور، متین و به دور از شوقِ دیده شدن در پشت تریبونها یا صفحات نشریات بود. در نخستین ساعتهای اطلاعیافتن از درگذشت او، وقتی به دنبال عکسها و شعرهایی از او در میان آرشیوها، کتابها و صفحات دنیایمجازی میگشتم، او را بسیار بینشان یافتم. گویا در همهجا بود و در هیچجا نبود. با اینکه سالها در جلسات شعر و دنیای مطبوعات فعالیت داشت، کمتر نشانی از خودش در این جاها بر جای گذاشته بود.
او آرام آمد و آرام رفت. بیحاشیه، بیجنجال، بیچالش و تنش و سرشار از مهربانی، خوشخلقی و سلامت نفس. روحش شاد باد.
انتهای پیام/
نظر شما